سفارش تبلیغ
صبا ویژن
 
دوشنبه 88 خرداد 11 , ساعت 4:33 عصر
نفس اماره از شیطان هم سخت تر و با ما دشمن تر است(1) خداوند متعال هم نفس را مذمت می فرماید: إنّ النَّفسَ لَأمّارة بالسوء(2) این نفس انسان را همیشه امر به بدیها می کند. این نفس مثل اسبی سرکش است که اگر به او دهنه نزنی تو را به هر سوئی می کشاند و در آخر تو را به زمین زده و از بین می برد.
ما یکسره به فکر این کشور و آن کشور هستیم که کجا جنگ شد، کجا صلح کردند، کجا مذاکره کردند، کجا کودتا شد اما هیچ به فکر کشور نفس خودمان نیستیم که مبادا این نفس کودتا کند و ما را بیچاره کند، اگر این نفس بر ما غالب شود ما از حیوانات هم بدتر می شویم( اولئک کالانعامِ بَل هُم أضَلّ )«اعراف/179»
عالِمی می فرمود اگر خدا « بل هم أضل» را نمی گفت من دِق می کردم. خدا « بل هم أضل» را گفت که حیوانات اعتراض نکنند و نگویند بابا آخر ما کارمان را می کردیم، مثلا روزی دو من شیر می دادیم یا بار می کشیدیم ولی انسانها چنین نیستند، لذا اگر عقل برما غالب شود از ملک هم بالاتر می رویم. آیت الله حاج میرزا عبدالعلی تهرانی (رحمه الله) خیلی دعا می کردند که خدایا عقل ما را زیاد کن، اگر نفس مطیع عقل شد آن وقت به مقامات عالیه می رسی.
--------------------------------------------------------------------------------------------------
پی نوشت:
(1) حضرت امیرمومنان علی(ع) فرمودند: مَن خالَفَ نَفسَه فَقَد غَلَبَ الشَّیطان. هرکس با نفس خویش مخالفت کند بر شیطان غلبه یافته است.(غررالحکم ص683)
(2)سوره مبارکه یوسف آیه 55


یکشنبه 88 خرداد 3 , ساعت 1:21 عصر
نباید این را هم فراموش کنیم که که ما به خداوند متعال قول داده ایم که از شیطان پیروی نکنیم، خداوند هم از ما شکایت می کند و می گوید مگر شما قول نداده بودید که از شیطان پیروی نکنید؟ ألَم أعهَد إلَیکُم یا بَنی آدَمَ ألّا تَعبُدُوا الشَّیطان(1)
در روز الست بلی گفتی                                   امروز به بستر لا خفتی
مواظب باش وقتی شیطان را لعنت می کنی یا در حج رَمی جَمَرات می کنی شیطان به تو نگوید «ای بی معرفت، این هم رسم رفاقت است؟ انسان که فیقش را لعنت نمی کند، انسان به رفیقش سنگ نمی زند»
اول رفاقتت را با شیطان قطع کن بعد او را لعنت کن و سنگ بزن
------------------------------------------------------------
پی نوشت:
(1) سوره یس آیه 60

چهارشنبه 87 بهمن 23 , ساعت 12:24 عصر
1- پناه بردن به خداوند متعال ( و إما یَنزَغَنَّکَ مِنَ الشَیطانِ نَزغٌ فَاستَعِذ بالله) پس هرگاه از وسوسه شیطان به تو رنجی رسید به خدا پناه ببر(1)
2- توکل به خداوند (إنَّه لیسَ لَه سُلطانٌ عَلَی الَّذینَ آمَنوا وعَلی رَبِّهِم یَتَوَکَّلون) همانا شیطان نسبت به کسانی که به خدا ایمانآورده اند و بر اوتوکلمی کنند تسلط ندارد(2)
3- در شب و روز به یاد خدا بودن
4- در سحرها استغفار کردن
5- از ترس خدا گریه کردن
لذا در این زمینه حضرت رسول اکرم (صلّی الله علیه و آله) فرمودند: سه دسته از شیطان و لشکر او در امان هستند اول کسانیکه به یاد خدا هستند ودوم کسانی که از ترس خدا گریه میکنند و سوم کسانی که در سحرها استغفار می کنند.(3)
6- روزه گرفتن
7- صدقه دادن
8- دوست داشتن برای خدا
9- مواظبت بر انجام عمل صالح
10- از گناهان خود طلب استغفار کردن
لذا در این زمینه پیامبر اکرم (صلّی الله علیه و آله) فرمودند: آیا به شما خبر بدهم از چیزی که اگر آن را انجام دهید شیطان از شما دور می شود مثل دور بودن مشرق از مغرب؟ گفتند آری. حضرت فرمودند: روزه گرفتن روی شیطان را سیاه میکند و صدقه دادن پشت او را میشکند و  دوست داشتن به خاطر خدا و مواظبت بر انجام عمل صالح ریشه او را قطع میسازد و استغفار کردن رگ حیات او را قطع میکند.(4)
11- اخلاص هم یکی از راه هائی است که آدمی را به خدا نزدیک می کند و هم یکی از راه های خلاصی از شیطان است. خود شیطان گفته است که من با مخلَصین کاری ندارم(5)
------------------------------------------------------------------------
(1) سوره فصلت آیه 36
(2) سوره نحل 99
(3) مستدرک الوسائل ج 2 ص 351
(4) بحار ج69 ص 380
(5) سوره ص آیه 83


سه شنبه 87 آذر 5 , ساعت 2:5 عصر

باید توجه داشت انسانها عموماً و طلاب خصوصاً در راه خودسازی دشمنان زیادی دارند که مهمترین آنها یکی شیطان است و دیگری نفس امّاره که پیوسته در کمین ما هستند تا ما انسانها را منحرف سازند.
شیطان در این زمینه قسم خورده است: «قال فبعزّتکَ لأغویَنَّهم أجمعین» به عزت و جلال تو قسم که تمام افراد را گماه خواهم کرد(1) خداوندمتعال هم می فرمایند: «إنَّ الشّیطانَ لکُم عَدُوٌّ فَاتَّخِذوهُ عَدُوّاً» به درستی که شیطان برای شما دشمنی است(آشکار) پس شما هم او را دشمن بدارید(2) « یا أیها الّذین آمَنوا لاتتَّبِعوا خُطُواتِ الشَّیطان» ای کسانی که ایمان آورده اید از ردّ پاها و گامهای شیطان پیروی نکنید(3)

-----------------------------------------------------------------------------------------
پی نوشت:
(1) سوره ص آیه 82
(2) سوره فاطر آیه 6
(3)سوره نور آیه 21


جمعه 87 آذر 1 , ساعت 8:48 صبح

 مهمترین برنامه ای که قرآن و احادیث به ما معرفی می کنند تقوای الهی است(1) تقوا دارای مراتب و مراحلی است:
 مرحله اول تقوا ترک محرمات و عمل به واجبات است.حضرت امیرمومنان علی(علیه السلام) فرمودند: المتّقی مَنِ اتّقی الذُّنوب(2) با تقوا کسی است که از گناه پرهیز کند وحضرت رسول اکرم(صلی الله علیه و آله) فرمودند: إعمِل بِفَرائِضِ اللهِ تَکُن أتقی النّاس به واجبات الهی عمل کن تا با تقواترین مردم باشی که این مرتبه اول که مرحله عمل می باشد. (3)
حضرت آیت الله مجتهدی(رحمه الله) می فرمودند: وقتی که ما در قم طلبه بودیم هر شب موقع خواب از رساله مراجع تقلید مسأله می خواندیم و با احکام فقهی و نظرات مراجع و دستورات اسلام آشنا می شدیم بعد می خوابیدیم اما الان مردم یا توضیح المسائل در منزل ندارند یا اگر دارند حال مراجعه کردن ندارند و اگر به مشکلی و یا مسأله ای برخورد کردند از یکی از روحانیون می پرسند و چون همه روحانیون مجتهد نیستند لذا هرکدام از آن بزرگواران نظر مرجع تقلید خودش را بیان می کند و کمتر روحانی یافت می شود که نظرات همه مراجع تقلید را بداند و در مسأله مورد نظر فتوای همان مرجع را بگوید و حتی بعضی پا فراتر گذاشته اند یعنی مرجع مشخص نکرده اند، یا می گویند باقی هستیم، اگر باقی بر تقلید از مرجع میت هستند باید به اجازه یکی از مراجع زنده فعلی باشد.
مرحله دوم تقوا به جا آوردن مستحبات و ترک مکروهات است.
حضرت آیت الله مجتهدی(رحمه الله) در این زمینه می فرمودند: علماء باید مستحبات را برای خود واجب بدانند و مکروهات را حرام. شما طلاب به مستحبات خیلی اهمیت بدهید.
همچنین ایشان می فرمودند: استاد ما حاج شیخ علی اکبر برهان خیلی در مستحبات و مکروهات دقیق بودند لذا ما جرأت نداشتیم نزد ایشان این موارد را رعایت نکنیم، استاد ما حتی نسبت به بعضی موارد هم مخالف بودند، مثل آجیل و تخمه و چای و غیره و ما نزد ایشان جرأت چای خوردن هم نداشتیم.
مطلبی که در مستحبات مهم است این است که حضرت علی(علیه السلام) فرمودند: إذا أضَرَّتِ النَّوافِلِ بِالفَرائِض فَارفُضوها اگر مستحبات به واجبات ضرر زد مستحبات را رها کنید(4)  و مطلب دیگر اینکه حضرت فرمودند: إنّ لِلقُلوبِ إقبالاً و إدبارا فَإذا أقبَلَت فَاحمِلوها عَلی النَّوافِلِ و إذا أدبَرَت فَاقتَصِرُوا بِها عَلَی الفَرائِض برای قلبها روی کردن(حالت میل و رغبت) و پشت کردن(بی میلی و بی رغبتی) است هنگامی که این قلبها میل داشت آنها را به انجام مستحبات وادارید و هرگاه قلبتان میل و رغبت نداشت به واجبات اکتفا کنید(5)
مطلب مهم دیگر دائمی بودن است، حضرت علی(ع) فرمودند: قلیلٌ یَدُومُ خیرٌ مِن کثیرٍ مُنقطع کار کم و همیشگی بهتر از کار زیادی است که انسان را خسته کند و پیوستگی و دوام نداشته باشد(6) این حدیث فقط درباره مستحبات نیست بلکه در تمام امور به کار می آید.
مرحله سوم تقوا این است که انسان مباح هم انجام ندهد. یعنی در هنگام خوردن و آشامیدن و خوابیدن و غیره که از افعال مباح هستند ، صرفاً جهت سیرشدن غذا نخورد بلکه نیت کند با سیرشدن می توانمنیرو کافی به دست بیاورم و واجبات و عبادات را انجام دهم و بتوانم بهتر درس بخوانم و بهتر به اجتماع و اسلام خدمت کنم، اینجاست که ضمن برطرف شدن گرسنگی یا تشنگی، خداوند برای او عبادت هم می نویسد چرا که رسول اکرم(صلی الله علیه و آله) فرمودند: إنّما الأعمالُ بِالنّیات(7) و همچنین فرمودند: یُبعَثُ النّاسُ عَلی نیّاتِهِم یعنی مردم در روز قیامت بر طبق نیت هایشان مبعوث می شوند(8) 
 
-------------------------------------------------------------------------
پی نوشت:

(1)إنّ أکرمکم عندالله أتقاکم (سوره حجرات آیه 13)
(2)غررالحکم ص 87
(3) بحار الانوار ج71 ص196
(4)غرر الحکم ص311
(5)غرالحکم ص251
(6)غررالحکم ص534
(7) بحار ج76 ص212 و میزان الحکمه ج13 حدیث6570
(8) میزان الحکمه ج13 حدیث6562


پنج شنبه 87 شهریور 7 , ساعت 1:45 صبح

هرچه انسان روی آیات و روایات تأمل و تعمق کند باعث می‌شود که درهای علوم و معارف بی‌پایان به رویش باز شود و نور علم در دل او قرار گیرد و یکی از مواردی که نور علم در دل انسان پرتوافشانی می‌کند وقتی است که انسان ارتباط خود را به وسیله عبادت و بندگی با ائمه اطهار (علیهم السلام) زیاد کند، زیرا که آن بزرگواران قرآن ناطق هستند.
طلاب علوم دینیه در هر مقطعی که باشند باید مدام با قرآن کریم و همچنین احادیث اهل بیت(علیهم السلام) در ارتباط باشند چرا که احادیث آنها دلها را زنده می‌کند و باعث موفقیت می‌شود زیرا پیامبر اسلام (صلی الله علیه و آله) دعای خیر کرده است در حق کسانی که احادیث اهل بیت(علیهم السلام) را نشر بدهند(1)‌ در این احادیث شأن نزول آیات قرآن، تفسیر قرآن،‌ و مسائل اخلاقی، فقهی ،‌ عرفانی و ... موجود است.
( لذا روی همین اصل است که در حوزه علمیه حضرت آیت الله مجتهدی صبحها توسط ایشان در کلاس درس برای طلاب و ظهرها بین دو نماز و عصرها بعد از نماز مغرب و عشا حدیث گفته می‌شد،‌ ایشان می‌فرمودند: « باید این احادیث را بخوانید و بنویسید و عمل کنید و برای دیگران هم بگویید ، هرجا می‌نشینید حدیث بگویید حتی شبها که در خانه هستید. (2) شایسته است هر کس دفتر حدیث داشته باشد و این احادیث را با ترجمه بنویسد که این دفتر بعد از او به یادگار بماند چرا که فرزندان ما در آینده کمتر به دنبال دین و حدیث و قرآن می‌روند ولی اگر شما دفتری داشته باشید و بعد از خود به یادگار بگذارید گاهی دفتر شما را می‌آورند و می‌خوانند و می‌گویند این دفتر پدر یا جد ماست و افتخار هم می‌کنند.» (3) )
پی نوشت:
(1) قالَ رسولُ الله: اللهم ارحَم خُلَفائی ثَلاثاً،‌ قیلَ یا رسولَ اللهِ و مَن خُلَفائُک؟ قال: الَّذین یُبَلِّغُونَ حَدیثی وَ سُنَّتی ثُمَّ یُعَلِّمُونَها أُمَّتی
حضرت رسول اکرم(ص) فرمودند: خدایا جانشینان مرا مورد رحمت خود قرار بده، سه با ر فرمودند،‌ پرسیدند ای پیامبر خدا جانشینان شما چه کسانی هستند؟ فرمودند: کسانی که حدیث و سنت مرا تبلیغ می‌کنند و آن را به امتم می‌آموزند.           امالی صدوق ص 152 و جامع احادیث شیعه جلد 1 ص234
(2) حضرت رسول اکرم(ص)‌ درباره نقل حدیث فرمودند: تَذاکَرُوا و تَلاقُوا و تَحَدَّثُوا فَإنَّ الحَدیثَ جَلاءُ القُلوبِ ،‌ إنَّ القُلوبَ لَتَرینُ کَما یَرینُ السَّیفُ و جَلاؤُهُ الحَدیثُ.
با یکدیگر گفتگو و ملاقات داشته باشید و حدیث بگوئید زیرا حدیث مایه روشنی دلهاست،‌ دلها نیز مانند شمشیر زنگ می‌زند و جلای آن حدیث است.         بحارالانوار جلد 2 ص152
(3) حضرت امام صادق(ع) در این باره فرمودند: أُکتُب و بَثَّ عِلمَکَ فی إخوانِکَ فَإن مِتَّ فَأَورِث کُتُبَکَ بَنیکَ، فَإنَّه یَأتی عَلَی النّاس زَمانُ هَرجٍ،‌ لا یَأنِسونَ فیه إلّا بِکُتُبِهِم.
بنویس و علمت را در میان برادران و دوستانت منتشر کن و چون مرگت فرارسید آنها را به فرزندانت به میراث بگذار،‌ زیرا زمانی بر مردم می‌رسد که در آن زمان فتنه و آشوب(بسیار) است و جز با کتاب و نوشته‌های شما انس نگیرند. اصول کافی جلد 1 ص67


سه شنبه 87 شهریور 5 , ساعت 5:8 عصر

علامه محمدباقر مجلسی(رحمه الله) فرمودند: هر قدر در آیه‌ای بیشتر دقت می‌کردم حقایق بیشتری نصیبم می‌شد تا اینکه ناگهان حقائق و معارف فراوانی بر قلبم فرود آمد پس در هر آیه‌ای که تدبر همین‌گونه به من از حقائق و معارف عطا می‌شد.
حاج شیخ رضا سراج می‌فرمودند: قرآن را نباید خواند بلکه باید آن را خورد(یعنی فقط خواندن نباشد که عبارات در دهان تلفظ شود بلکه قرآن را باید در اعماق وجود خود جای داد،‌ هم از نظر حفظ و قرائت و هم از نظر معنی و عمل، و قرآن مانند غذای لذیذ و گوارائی است که نباید فقط به دیدن و بوکردن آن اکتفا نمود بلکه باید آن را خورد تا از ویتامینها و پروتئینهای قرآن برای کمال معنوی و مادی خود استفاده شود در این صورت است که هدیً للمتّقین می‌شود و در غیر اینصورت کسی که بهره‌ای از تقوی نداشته باشد نمی‌تواند زندگی خود را مطابق قرآن قراردهد لذا قرآن او را هدایت نمی‌کند.)


یکشنبه 87 شهریور 3 , ساعت 1:37 عصر

حضرت آیت الله العظمی حاج سید احمد خوانساری که از مراجع تقلید بودند، به دلیل بیماری زخم معده به دستور پزشک معالج در بیمارستان بستری شدند، وچون ایشان سالخورده و ضعیف البنیه بودند و در وقت بستری شدنشان 89 سال از عمرشان می‌گذشت لذا طاقت تحمل جراحی بدون بیهوشی ممکن نبود و از طرفی هم ایشان اجازه بیهوش کردن را نمی‌دادند زیرا معتقد بودند که در هنگام بیهوشی تقلید مقلدین اشکال پیدا می‌کند.
دکتر معالج به ایشان عرض می‌کنند که طبق آزمایشها و عکسبرداری ها باید حتما عمل جراحی روی حضرتعالی صورت گیرد.
آیت الله العظمی خوانساری می‌فرمایند: مانعی ندارد، عمل جراحی را هروقت خواستید شروع کنید ولی قبل از آن به من خبر دهید که با تلاوت قرآن و توجه به آن مشکل بی‌هوش کردن شما هم حل شود.
دکتر جراح پذیرفت و لحظاتی بعد عرض کرد: ما آماده هستیم که دست به کار شویم،‌ آیت الله خوانساری فرمودند: هروقت من شروع به خواندن کردم شما هم شروع کنید،‌ دکتر می‌گوید تا ایشان شروع به خواندن سوره انعام کردند چاقوی جراحی را روی شکم ایشان گذاشته و دست به کار شدیم و چنان ایشان بی‌حرکت بودند که گویا در حال بی‌هوشی کامل هستند،‌ بعد از پاره کردن و دوختن و اتمام کار عرض شد که آقا کار ما تمام شد، ایشان قرآن را بستند و فرمودند: صدق الله العلی العظیم.
عرض کردم: آقا دردتان نیامد؟ فرمودند: مشغول قرآن بودم نفهمیدم.


دوشنبه 87 مرداد 28 , ساعت 1:51 عصر

حفظ قرآن به حدی مهم است که حضرت آیت الله مجتهدی(رحمه الله) می‌فرمایند مرحوم آیت الله العظمی شاه آبادی استاد عرفان امام(اعلی الله مقامهما) فرموده‌اند: تمام علوم در سکرات موت و لحظه جان دادن، از انسان گرفته می‌شود مگر علوم قرآنی، پس بروید به دنبال علمی که جاودانه است یعنی قرآن را بخوانید و حفظ کنید.
بدانید که آسانسور بهشت با قرآن کار می‌کند یعنی هر چقدر بخوانی بالاتر می‌روی و هرجا که نخواندی آسانسور می‌ایستد و باید پیاده شوی(1). حضرت رسول اکرم(صلی الله علیه و آله) فرمودند: حَمَلَةُ القُرآنِ عُرَفاءُ أهلِ الجَنَّة(2) «حافظان و حاملان قرآن عارفان اهل بهشت هستند»، تا جوان هستید قرآن کریم را حفظ کنید، آیاتی را که ما در جوانی حفظ کرده ایم الان به خاطر داریم.
سعی کنید هر روز مقداری قرآن بخوانید(3) و در معانی آن فکر کنید و از خداوند بخواهید که به شما توفیق دهد که به آن عمل کنید. حضرت امیر مومنان علی(ع) فرمودند: ألا لا خَیرَ فی قِرائَةٍ لَیسَ فیها تَدَبُّرٌ (4) « آگاه باشید خیری در قرآن خواندنی که با تفکر و تدبر نباشد نیست.»
خداوند متعال در قرآن کریم از بندگان شکایت می‌کند که چرا در آیات قرآن تدبّر نمی‌کنید « أفلا یتدبّرون القرآن» (5)
حضرت زین العابدین(علیه السلام) فرمودند: « آیاتُ القُرآنِ خَزائِنٌ فَکُلَّما فُتِحَت خِزانَةٌ یِنبَغی لَکَ أن تَنظُرَ ما فیها» آیات قرآن خزاین و گنجینه‌هاست، پس هر وقت گنجینه‌ای باز شد سزاوار است تو در آن نگاه کنی(6)
---------------------------------------------------------------
پی نوشت:
(1)
حضرت رسول اکرم(ص) می فرماید: « فَإنَّ دَرَجاتِ الجَنَّةِ عَلی قَدرِ آیاتِ القُرآنِ یُقالُ لَهُ: إقرَأ وَارقَ، فَیَقرَأُ ثُمَّ یَرقی» « به درستیکه درجات بهشت به مقدار آیه‌های قرآن است(روز قیامت) به قاری قرآن می‌گویند بخوان و بالا برو. پس می‌خواند و بالا میرود»  اصول کافی جلد 4 ص 409
(2) بحار الانوار جلد 92 ص 177 و معانی الاخبار ص226
(3) فَاقرَؤُا ما تَیَسَّرَ مِنَ القُرآن « هرچه میسر است از قرآن بخوانید»   سوره مزمل آیه 20
(4) بحار الانوار جلد2 ص 49 و معانی الاخبار ص226
(5) سوره نساء آیه 82
(6) اصول کافی ج4 ص 412


سه شنبه 87 خرداد 28 , ساعت 10:49 عصر

علماء شیعه از انبیاء بنی اسرائیل هم بالاتر هستند، حضرت رسول اکرم(صلی الله علیه و آله) فرمودند: عُلَماءُ اُمَّتی أفضَلُ مِن أنبِیاءِ بَنی إسرائیل(1) شاهد اینحدیث این است که حضرت موسی(علیه السلام) پیامبر بود، آنهم پیامبر اولوالعزم و دستور داشت از طرف خداوند که با فرعون مبارزه کند و امکاناتی را هم در اختیار داشت لذا به کاخ فرعون رفت وبساط او را به هم زد، ولی امام خمینی(رحمه الله) هیچیک از امکانات حضرت موسی(علیه السلام) را نداشتند ودنیا را به همریختند و متحول ساختند و تاریخ 2500 ساله شاهنشاهی را منقرض ساختند(2).
در عالم خواب حضرت موسی(علیه السلام) از مقدس اردبیلی(رحمه الله) پرسید اسمت چیست؟ مقدس جواب داد احمد متولد اردبیل ساکن نجف، حضرت موسی(علیه السلام) گفت:من فقط اسم تورا پرسیدم و چیز دیگری نپرسیدم، مقدس(رحمه الله) گفت: پس چرا وقتی خداوند متعال از تو پرسید که در دستت چیست فقط نگفتی عصا و چیزهای دیگری هم گفتی که با این عصا برگهای درختان را برای گوسفندان فرو می‌ریزم و به عصا تکیه می‌دهم، حضرت موسی(علیه السلام) گفت: بله درست است که علمای امت پیغمبر از انبیاء بنی اسرائیل بالاترند. (3)
------------------------------------
(1) بحار الانوار ج 35 ص 304 پاورقی
(2) اگر سند حدیث فوق را بپذیریم باز هم وقتی صحیح خواهد بود که مقام عصمت و اولوالعزم بودن در نظر گرفته نشود وفقط مسئولیت و تکلیف آنها با هم مقایسه شود
(3) کامل این حکایت در قصص العلماء صفحه 344 آمده است


   1   2      >

لیست کل یادداشت های این وبلاگ