سفارش تبلیغ
صبا ویژن
 
سه شنبه 87 شهریور 5 , ساعت 5:8 عصر

علامه محمدباقر مجلسی(رحمه الله) فرمودند: هر قدر در آیه‌ای بیشتر دقت می‌کردم حقایق بیشتری نصیبم می‌شد تا اینکه ناگهان حقائق و معارف فراوانی بر قلبم فرود آمد پس در هر آیه‌ای که تدبر همین‌گونه به من از حقائق و معارف عطا می‌شد.
حاج شیخ رضا سراج می‌فرمودند: قرآن را نباید خواند بلکه باید آن را خورد(یعنی فقط خواندن نباشد که عبارات در دهان تلفظ شود بلکه قرآن را باید در اعماق وجود خود جای داد،‌ هم از نظر حفظ و قرائت و هم از نظر معنی و عمل، و قرآن مانند غذای لذیذ و گوارائی است که نباید فقط به دیدن و بوکردن آن اکتفا نمود بلکه باید آن را خورد تا از ویتامینها و پروتئینهای قرآن برای کمال معنوی و مادی خود استفاده شود در این صورت است که هدیً للمتّقین می‌شود و در غیر اینصورت کسی که بهره‌ای از تقوی نداشته باشد نمی‌تواند زندگی خود را مطابق قرآن قراردهد لذا قرآن او را هدایت نمی‌کند.)


یکشنبه 87 شهریور 3 , ساعت 1:37 عصر

حضرت آیت الله العظمی حاج سید احمد خوانساری که از مراجع تقلید بودند، به دلیل بیماری زخم معده به دستور پزشک معالج در بیمارستان بستری شدند، وچون ایشان سالخورده و ضعیف البنیه بودند و در وقت بستری شدنشان 89 سال از عمرشان می‌گذشت لذا طاقت تحمل جراحی بدون بیهوشی ممکن نبود و از طرفی هم ایشان اجازه بیهوش کردن را نمی‌دادند زیرا معتقد بودند که در هنگام بیهوشی تقلید مقلدین اشکال پیدا می‌کند.
دکتر معالج به ایشان عرض می‌کنند که طبق آزمایشها و عکسبرداری ها باید حتما عمل جراحی روی حضرتعالی صورت گیرد.
آیت الله العظمی خوانساری می‌فرمایند: مانعی ندارد، عمل جراحی را هروقت خواستید شروع کنید ولی قبل از آن به من خبر دهید که با تلاوت قرآن و توجه به آن مشکل بی‌هوش کردن شما هم حل شود.
دکتر جراح پذیرفت و لحظاتی بعد عرض کرد: ما آماده هستیم که دست به کار شویم،‌ آیت الله خوانساری فرمودند: هروقت من شروع به خواندن کردم شما هم شروع کنید،‌ دکتر می‌گوید تا ایشان شروع به خواندن سوره انعام کردند چاقوی جراحی را روی شکم ایشان گذاشته و دست به کار شدیم و چنان ایشان بی‌حرکت بودند که گویا در حال بی‌هوشی کامل هستند،‌ بعد از پاره کردن و دوختن و اتمام کار عرض شد که آقا کار ما تمام شد، ایشان قرآن را بستند و فرمودند: صدق الله العلی العظیم.
عرض کردم: آقا دردتان نیامد؟ فرمودند: مشغول قرآن بودم نفهمیدم.


دوشنبه 87 مرداد 28 , ساعت 1:51 عصر

حفظ قرآن به حدی مهم است که حضرت آیت الله مجتهدی(رحمه الله) می‌فرمایند مرحوم آیت الله العظمی شاه آبادی استاد عرفان امام(اعلی الله مقامهما) فرموده‌اند: تمام علوم در سکرات موت و لحظه جان دادن، از انسان گرفته می‌شود مگر علوم قرآنی، پس بروید به دنبال علمی که جاودانه است یعنی قرآن را بخوانید و حفظ کنید.
بدانید که آسانسور بهشت با قرآن کار می‌کند یعنی هر چقدر بخوانی بالاتر می‌روی و هرجا که نخواندی آسانسور می‌ایستد و باید پیاده شوی(1). حضرت رسول اکرم(صلی الله علیه و آله) فرمودند: حَمَلَةُ القُرآنِ عُرَفاءُ أهلِ الجَنَّة(2) «حافظان و حاملان قرآن عارفان اهل بهشت هستند»، تا جوان هستید قرآن کریم را حفظ کنید، آیاتی را که ما در جوانی حفظ کرده ایم الان به خاطر داریم.
سعی کنید هر روز مقداری قرآن بخوانید(3) و در معانی آن فکر کنید و از خداوند بخواهید که به شما توفیق دهد که به آن عمل کنید. حضرت امیر مومنان علی(ع) فرمودند: ألا لا خَیرَ فی قِرائَةٍ لَیسَ فیها تَدَبُّرٌ (4) « آگاه باشید خیری در قرآن خواندنی که با تفکر و تدبر نباشد نیست.»
خداوند متعال در قرآن کریم از بندگان شکایت می‌کند که چرا در آیات قرآن تدبّر نمی‌کنید « أفلا یتدبّرون القرآن» (5)
حضرت زین العابدین(علیه السلام) فرمودند: « آیاتُ القُرآنِ خَزائِنٌ فَکُلَّما فُتِحَت خِزانَةٌ یِنبَغی لَکَ أن تَنظُرَ ما فیها» آیات قرآن خزاین و گنجینه‌هاست، پس هر وقت گنجینه‌ای باز شد سزاوار است تو در آن نگاه کنی(6)
---------------------------------------------------------------
پی نوشت:
(1)
حضرت رسول اکرم(ص) می فرماید: « فَإنَّ دَرَجاتِ الجَنَّةِ عَلی قَدرِ آیاتِ القُرآنِ یُقالُ لَهُ: إقرَأ وَارقَ، فَیَقرَأُ ثُمَّ یَرقی» « به درستیکه درجات بهشت به مقدار آیه‌های قرآن است(روز قیامت) به قاری قرآن می‌گویند بخوان و بالا برو. پس می‌خواند و بالا میرود»  اصول کافی جلد 4 ص 409
(2) بحار الانوار جلد 92 ص 177 و معانی الاخبار ص226
(3) فَاقرَؤُا ما تَیَسَّرَ مِنَ القُرآن « هرچه میسر است از قرآن بخوانید»   سوره مزمل آیه 20
(4) بحار الانوار جلد2 ص 49 و معانی الاخبار ص226
(5) سوره نساء آیه 82
(6) اصول کافی ج4 ص 412


سه شنبه 87 خرداد 28 , ساعت 10:49 عصر

علماء شیعه از انبیاء بنی اسرائیل هم بالاتر هستند، حضرت رسول اکرم(صلی الله علیه و آله) فرمودند: عُلَماءُ اُمَّتی أفضَلُ مِن أنبِیاءِ بَنی إسرائیل(1) شاهد اینحدیث این است که حضرت موسی(علیه السلام) پیامبر بود، آنهم پیامبر اولوالعزم و دستور داشت از طرف خداوند که با فرعون مبارزه کند و امکاناتی را هم در اختیار داشت لذا به کاخ فرعون رفت وبساط او را به هم زد، ولی امام خمینی(رحمه الله) هیچیک از امکانات حضرت موسی(علیه السلام) را نداشتند ودنیا را به همریختند و متحول ساختند و تاریخ 2500 ساله شاهنشاهی را منقرض ساختند(2).
در عالم خواب حضرت موسی(علیه السلام) از مقدس اردبیلی(رحمه الله) پرسید اسمت چیست؟ مقدس جواب داد احمد متولد اردبیل ساکن نجف، حضرت موسی(علیه السلام) گفت:من فقط اسم تورا پرسیدم و چیز دیگری نپرسیدم، مقدس(رحمه الله) گفت: پس چرا وقتی خداوند متعال از تو پرسید که در دستت چیست فقط نگفتی عصا و چیزهای دیگری هم گفتی که با این عصا برگهای درختان را برای گوسفندان فرو می‌ریزم و به عصا تکیه می‌دهم، حضرت موسی(علیه السلام) گفت: بله درست است که علمای امت پیغمبر از انبیاء بنی اسرائیل بالاترند. (3)
------------------------------------
(1) بحار الانوار ج 35 ص 304 پاورقی
(2) اگر سند حدیث فوق را بپذیریم باز هم وقتی صحیح خواهد بود که مقام عصمت و اولوالعزم بودن در نظر گرفته نشود وفقط مسئولیت و تکلیف آنها با هم مقایسه شود
(3) کامل این حکایت در قصص العلماء صفحه 344 آمده است


دوشنبه 87 خرداد 6 , ساعت 6:54 صبح

در حالات فقیه مبارز حضرت آیت الله العظمی مرحوم شیخ جعفر نجفی معروف به کاشف الغطا آمده است که ایشان فرمودند: اگر تمامی کتب فقه را با آب بشویند من همه فقه را از طهارت تا دیات را از حفظ می‌نگارم. گویند شبی صدای فریاد و ناله او را می‌شنوند، وقتی که رفتند و پرسیدند چه شده است؟ فرمود مسئله فقهی در نظرم بود که علماء قدیم حکم آنرا گفته بودند ولی من به دنبال سند آن می‌گشتم، وقتی پیدا نکردم پیش خودم گفتم خدای متعال علما را جزای خیر دهد حکمی کرده اند بدون دلیل،‌ سپس خوابیدم. در خواب دیدم که همه علما جمع هستند و محقق اول صاحب شرایع در منبر می‌باشد و درس می‌دهد، من هم وارد شدم و سلام کردم، ولی جواب من را از روی اکراه دادند، متوجه شدم که به من بی اعتنا هستند از محقق اول پرسیدم(مگر این مجلس مجلس علمای شیعه نیست) مگر من جزء علماء امامیه و شیعه نیستم؟
دیدم محقق با کمال خشونت فرمودند: ای جعفر،‌علماء شیعه زحمتهای فراوانی کشیده‌اند تا اخبار و راویان و احادیث را از بلاد مختلف جمع کردند تا امثال شما بدون زحمت سند و دلیل احکام را ببینید،‌ در حالی که تو به قدر چهار ساعت بر روی فرش نشسته و چند کتاب از میان کتب حاضر را دیده و اعتراض کردی که علماء فتوایی داده‌اند بدون دلیل، در حالیکه حکم همین مسئله را این شخصی که در پای منبر نشسته است در چند موضع از کتاب خود نوشته است و مولف آن همین شخص است که ملا محسن فیض کاشانی است. در این هنگام از کلام محقق اول لرزه بر اندامم افتاد و از خواب بیدار شدم و از فکر و عمل خود پشیمانم.
مرحوم شیخ جعفر نجفی دارای تالیفات بسیاری است از جمله کتاب (کشف الغطاء عن مبهمات الشریعة الغراء) که کشف غطاء و حجاب از روی احکام شریعه است و به این خاطر است که خود و فرزندانش به کاشف الغطا معروف هستند و این کتاب را در سفر ایران تالیف کرده در حالیکه غیر از یکی دو کتاب، کتاب دیگری همراه در نزد او نبوده است و این کتاب بهترین معرف مقامات عالیه علمیه ایشان می‌باشد و جناب خاتم الفقهاء و المجتهدین شیخ مرتضی انصاری(رحمه الله) می‌گوید: کسی که قواعد اصولیه کشف الغطا را متقن سازد مجتهد مسلم است.


پنج شنبه 87 خرداد 2 , ساعت 7:22 صبح

البته نوعی دیگر از اهانت‌ها توسط خود افراد مسلمان و متدین هم صورت می‌گیرد، مثلاً وقتی که یکی از مراجع تقلید و یا اهل علمی را می‌خواهند تعریف و تمجید کنند، دیگر علماء را کوچک جلوه می‌دهند و خدمات و آثار آنها را زیر سئوال می‌برند تا اینکه آن عالم یا مرجع تقلید مورد نظر خود را بالا ببرند، بلکه باید همه علماء و مراجع تقلید را دوست داشت و به همه آنها احترام گذاشت.
حضرت رسول اکرم ـ صلی الله علیه و آله ـ درباره امام حسن و امام حسین ـ علیهما السلام ـ فرمودند: « الحَسَنُ و الحُسَین إمامان قاما أو قَعَدا» (1) امام حسن و امام حسین ـ علیهما السلام ـ امام هستند چه قیام کنند و چه در خانه بمانند، لذا صحیح نیست به آنها اعتراض کنند و بگویند چرا امام حسن ـ علیه السلام ـ صلح کرد و امام حسین ـ علیه السلام ـ قیام نمود چرا که آنها امام بودند و می‌فهمیدند چه باید بکنند. در مراجع تقلید هم که کم و بیش به خاطر اینکه نیابت از معصوم دارند همین طور است لذا نمی‌توان گفت چرا فلان مرجع این فتوا را می‌دهد و آن یکی نمی‌دهد. (2)
همه مراجع حرفشان روی دلیل و مبنا و مدرک است و بدون دلیل حرف نمی‌زنند و اگر دیده می‌شود که مراجع با هم اختلاف فتوا دارند این بدان معنی نیست که کسی اجازه دارد اهانت کند. مثلاً حضرت آیت الله سید احمد خوانساری ـ رحمه الله ـ با وجود اینکه در بعضی از موارد فتوای ایشان با امام خمینی ـ رحمه الله ـ فرق داشت لکن بعد از فوت آن مرحوم، امام فرمودند: ایشان صاحب نفس قدسیه بودند و مرجع متقین بودند. غرض اینکه به بهانه های مختلف نمی‌توان به مراجع و علماء بی احترامی کرد.
--------------------------------------------------------
پی نوشت:
(1) اثبات الهداة ج2 ص 554
(2) البته درباره امامان چون دارای مقام عصمت هستند کسی را نمی‌توان با آنها قیاس کرد
لا یُقاسُ بِآلِ مُحَمَّدٍ صلّی اللهُ عَلَیه و آلِه مِن هذِهِ الأُمَّةِ أحَدٌ (نهج البلاغه خطبه 2)
لذا اگر دستوری از ناحیه آنان صادر شود بر تمام افراد بشر واجب است که اطاعت کنند ولی درباره مراجع تقلید چون معصوم از خطا و نسیان و غیره نیستند اگر یکی از آن بزرگواران فتوائی داد بر دیگر مراجع واجب نیست از او اطاعت کنند لذا در توضیح المسائل های امروزی بسیار دیده می‌شود که فتوای مراجع با هم مغایرت دارد و البته معلوم است که فتوا با حکم ولی فقیه فرق می‌کند و منظور حضرت استاد این است که با وجود مغایرت در فتوا کسی به این بهانه حق بی احترامی به آنها را ندارد.


چهارشنبه 87 اردیبهشت 25 , ساعت 3:50 عصر

حضرت رسول اکرم(ص) می‌فرماید: « مَن أهانَ طالِبَ العِلمِ فَقَد أهانَنی وَ مَنِ احتَقَرَ صاحِبَ العِلمِ فَقَدِ احتَقَرَنی و مَنِ احتَقَرَنی فَهُوَ کافِر» (1) هرکس به طالب علم اهانت کند به من اهانت کرده است و هر کسی صاحب علمی را تحقیر و کوچک کند مرا کوچک کرده و هر کس با من چنین کند کافر است. روایت است که طالب علم روی بال ملائکه راه می‌رود. (2)
از جمله کسانی که به علما اهانت کرد رضاخان بود. نقل می‌کنند که روزی مرحوم آیت الله حاج شیخ محمد تقی بافقی که در امر به معروف و نهی از منکر بسیار کوشا بود، جهت زیارت به حرم حضرت معصومه(س) مشرف شدند، که در حرم زنان بی حجاب شاه وارد شدند و آن مرحوم با شهامت خاصی ورود بی حجابان را به داخل حرم منکر اعلام کرد و نهی از منکر نمود ولی مورد ضرب و شتم رضاخان قرار گرفت و پس از ضربات وارده آن مرحوم را به زندان انتقال دادند اما همین رضاخان سرانجام به وضع فلاکت باری افتاد به نحوی که آخر عمر مرضی گرفت که کسی جرأت نمی‌کرد نزدیک او شود، غذایش را هم با طناب می‌کشیدند تا به طرف او می‌رفت و استفاده می‌کرد.
---------------------------------------------------------------
(1) ارشاد القلوب ص 165 باب 49
(2) حضرت رسول اکرم(ص) فرمودند: « طالِبُ العِلمِ تَبسُطُ لَه المَلائِکَةُ أجنِحَتَها رِضاً بِما یَطلُبُ» فرشتگان بالهای خود را برای طلب کننده دانش می‌گسترانند. زیرا از کار او راضی هستند.(نهج الفصاحه ص401)


دوشنبه 87 اردیبهشت 23 , ساعت 12:35 صبح

حضرت آیت الله مجتهدی(رحمه الله) می‌فرمودند: گاهی در کوچه و خیابان که حرکت می‌کنم فکر می‌کنم آن شخصی که از روبرو می‌آید شاید از جمله کسانی است که از روحانیون خوشش نمی‌آید لذا به او سلام نمی‌کنم زیرا اگر به او سلام کنم و جواب ندهد، گناه به حساب او می‌نویسند ولی وقتی به او می‌رسم می‌بینم خودش سلام می‌کند. البته اگر به تو احترام نگذارند و یا اهانت نمایند، بدان که طبق دستورات اسلام خودت را نساخته‌ای، اگر ما خوب باشیم مردم هم با ما خوب خواهند بود، و اگر مردم احترام نمی‌گذارند حتماً از تو گناهی دیده‌اند، یا حرکت خلاف روحانیت مشاهده کرده‌اند مثل غیبت، استماع غیبت، عمل نکردن به گفته‌های خود، دوست داشتن دنیا، پُست، مقام، پول و غیره، و اگر چنین نباشید یعنی اعمال شایسته از تو ببینند همانطور که خداوند فرموده است عمل خواهد شد که در سوره فرقان است: « کسانی که ایمان آورده و عمل شایسته انجام می‌دهند خداوند محبت آنها را در دل مردم می‌اندازد».
خلاصه اگر گناهی مرتکب بشوی به صورت اهانت به خودت برمی‌گردد، و البته کسانی هم هستند که بدون دلیل اهانت به طلبه و عالم و اولیاء خدا و حتی پیامبران و امامان(علیهم السلام) کرده اند و تاریخ بشریت از این گونه افراد، نام می‌برد که چگونه عاقبت به شر شدند و همواره با بدی از آنها یاد می‌شود.


چهارشنبه 87 اردیبهشت 18 , ساعت 8:8 عصر

حضرت آیت الله مجتهدی(رحمه الله) فرمودند: روزی منزل حضرت آیت الله العظمی بروجردی(رحمه الله) بودم که وزراء و همچنین رؤسای قم وارد منزل ایشان شدند، ولی ایشان جلوی پای آنها بلند نشدند و فقط یاالله می‌گفتند ناگهان یک طلبه روحانی وارد شد، آقا به تمام قامت برای آن طلبه بلند شدند تا ارزش علم و طلبه را به آن رؤسا و مسئولین بفهمانند(1)
شبیه این جریان هم در منزل آیت الله کاشانی(رحمه الله) اتفاق افتاد، وقتی که رؤسا و وکلای مجلس وارد منزل شدند ایشان جلوی پای آنها بلند نشدند و فقط فرمودند: بی سواد بیا اینجا بنشین و وقتی که نشستند ناگهان طلبه‌ای وارد شد، ایشان با زحمت و تمام قد برای آن طلبه بلند شدند و آن طلبه متحیر مانده بود، ولی من فهمیدم که ایشان می‌خواستند با این کار ارزش طلبه و روحانی را به آنها بفهمانند.
غرض اینکه شما به خاطر حرف چند نفر چه آشنا و چه غریبه ناراحت نشوید و دست از طلبگی برندارید و بدانید اگر ما خوب باشیم مردم هم با ما خوب خواهند بود، ما باید شکر کنیم که در لباس و راهی هستیم که اهل گناه از آن شرم دارند، شخصی گفت من با روحانیت مخالف بودم ولی بعد از واقعه‌ای مرید روحانیت شدم، روزی به منزل یکی از فامیلها رفتم و دیدم مجلس عرق و شراب است و از من پیرمرد هیچ حیا نکردند، چند دقیقه بعد زنگ زدند و گفتند فلان فرد روحانی(که 18 ساله بود) آمده است، آنها سریعاً تمام بساط را جمع کردند و آنجا بود که عظمت مقام روحانیت و خدمتگزاران به اسلام را فهمیدم.
-----------------------------
(1) حضرت رسول اکرم(ص) فرمودند: «أکرِمُوا العُلَماءَ فَإنَّهُم وَرَثَةُ الأنبیاءَ فَمَن أکرَمَهُم فَقَد أکرَمَ اللهَ و رَسُولَه » علما را گرامی بدارید زیرا آنان وارث پیامبرانند، پس هرکس آنان را گرامی بدارد خدا و رسولش را گرامی داشته است.


دوشنبه 87 اردیبهشت 16 , ساعت 12:34 عصر

حضرت آیت الله مجتهدی(رحمه الله) می‌فرمایند: یادم می‌آید وقتی تازه طلبه شده بودم موهای سرم را کوتاه کرده بودم و محاسنم را گذاشته بودم، وقتی که به خانه رفتم، دائی من لب و لوچه‌اش را آویزان کرد و با اشاره به من گفت این چه قیافه‌ای است که برای خودت درست کرده‌ای؟ و پدرم به من گفت: من ندارم خرج تو را بدهم و حتی دیگران می‌گفتند از خر شیطان بیا پایین(وطلبگی را رها کن و چون من دوست داشتم طلبگی را، لذا رها نکردم، و روی همین اصل بود که) مدتی پدرم با من قهر کرد. ولی این موارد ذره‌ای در من اثر نکرد و استقامت می‌کردم.
مهم این است که استقامت داشته باشی اگر استقامت کنی ملائکه هم بر تو نازل می‌شوند« إنَّ الّذینَ قالوا رَبُّنَا اللهُ ثُمّ استَقامُوا تَتَنَزَّلُ عَلَیهِمُ المَلائکةُ أن لاتَخافُوا وَ لاتَحزَنُوا» (سوره فصلت آیه 30)
بعضی اصلا نمی‌گذارند فرزندشان طلبه شود. آیت الله حاج شیخ محمدتقی بروجردی(رحمه الله) وقتی که پدرشان فوت کرد او را درخواب دیدند، پدرشان گفت: ما هنوز در این عالم گرفتاریم زیرا در اوائل طلبگی تو نمی‌گذاشتیم به حوزه بروی و سخت می‌گرفتیم و این در حالی بود که ایشان مجتهد شده بود. چرا بعضی از پدر و مادرها این طورند؟!! نقل می‌کنند که اهل علمی به فرزندش گفته بود اگر طلبه شوی تو را عاق می‌کنم. اینها جواب خدا و پیامبر(ص) را چه می‌دهند؟! (1) این وقایع و روایتها را برای این پدر و مادرها بگوئید تا قدری بیدار شوند و شما به خاطر این سخت گیریها و توهین ها هیچ ناراحت نباشید و بدانید که برترین اعمال سخت ترین آنهاست. (2)
می‌گویند طلبه‌ای به استاد و معلم اخلاق خود گفت: چرا مردم به ما آن طور که در احادیث آمده است احترام نمی‌گذارند وحتی در بعضی موارد و یا بعضی اشخاص به ما بی‌ادبی می‌کنند؟ استاد برای تفهیم مطلب سکه‌ای طلا به او داد و گفت برو سبزی بخز، رفت ولی سبزی فروش سکه طلا را قبول نکرد(چون نمی‌دانست ارزش آن چقدر است) لذا گفت: پول بیاورید تا سبزی به شما بدهم، وقتی که برگشت،‌استاد دوباره او را برای خرید نان و برنج و قند فرستاد، ولی آنها نیز سکه‌ را قبول نکردند لذا به نزد استاد بازگشت، استاد فرمودند: حالا به بازار طلافروشها برو و این سکه را بفروش. طلبه رفت و فروخت و به خدمت استاد برگشت. سپس استاد فرمودند: همان طوری که قدر و قیمت این سکه طلا را جز زرگر و طلافروش کسی ندانست و به غیر از او کسی حاضر به معامله با تو نشد و تو را تحویل نگرفتند، بدان که قدر و واقعی تو را نیز جز خدا و ائمه(ع) کسی نمی‌داند.
----------------------------------------------------------------
پی نوشت:
(1)
عَن النَّبی صلَّی اللهُ علیه و آلِه نَظَرَ إلی بَعضِ الأطفالِ فَقالَ وَیلٌ لِأولادِ آخِرِ الزَّمانِ مِن آبائِهِم، فَقیلَ یا رَسولَ اللهِ مِن آبائِهِمُ المُشرِکین؟ فَقالَ لا، مِن آبائِهِمُ المُؤمنینَ، لا یُعَلِّمونَهُم شَیئاً مِنَ الفَرائضِ و إذا تَعَلَّموا أولادَهُم مَنَعوهُم وَ رَضُوا عَنهُم بِعَرَضٍ یَسیرٍ مِنَ الدُّنیا فَأنا مِنهُم بَریءً وَ هُم مِنّی بُراءٌ
روزی رسول اکرم(ص) به بعضی از کودکان نگاه کردند و فرمودند: وای به حال فرزندان آخرالزمان از پدرانشان. گفتند: ای پیامبر خدا! از پدران مشرک آنان؟ فرمودند: نه، از پدران مومنشان که هیچ یک از واجبات را به آنان نمی‌آموزند و اگر فرزندانشان خود، چیزی فراگیرند، آنها را از این کار باز می‌دارند و به متاع اندک دنیا از آن خشنودند، من از آنان بیزارم و آنان نیز از من بیزار خواهند بود. (جامع الاخبار ص124)
(2) حضرت رسول اکرم(ص)‌فرمودند: أفضل الأعمال أحمَزُها
برترین اعمال سخت ترین آنهاست.


<   <<   6   7   8   9   10   >>   >

لیست کل یادداشت های این وبلاگ