سفارش تبلیغ
صبا ویژن
 
چهارشنبه 87 اردیبهشت 11 , ساعت 2:47 صبح

باید به طلاب احترام گذاشت چرا که آنها سرباز امام زمان(عج) هستند، خصوصاً اگر لباس روحانیت پوشیده باشند، زمان قدیم به طلبه‌ها خیلی احترام می‌گذاشتند مثلا نقل می‌کنند که در طول هفته یکبار زنان ناصرالدین شاه قاجار به مدرسه مروی می‌آمدند و لباس طلبه‌ها را می‌شستند و حجره‌ها را تمیز کرده و در آخر یک اشرفی روی کتاب طلبه‌ها می‌گذاشتند و می‌رفتند.
حوزه‌ای در خیابان خیام بود، مشیرالسلطنه به آن حوزه عنایت داشت، لذا نقل می‌کنند که باغی داشت و خیار می‌کاشت و به طلبه‌های آن مدرسه می‌داد. ماه رمضان هم به طلبه‌ها افطاری می‌داد و می‌گفت آخر بشقاب، یک لقمه برای من بگذارید، البته قدیم به طلبه‌ها احترام می‌گذاشتند.
ولی شاید امروزه مثل سابق نباشد، اگر هم به شما احترام نگذاشتند و حتی اگر توهین و جسارت کردند ناراحت نشوید، چرا که اهل بیت(علیه السلام) هم در طول تاریخ مورد تعرض و اهانت از سوی افراد نادان قرار می‌گرفتند، طلبه‌ای به من گفت از روزی که پالتوی طلبگی پوشیدم 40 تا فحش شنیده‌ام. طلبه دیگری گفت: وقتی که دروس طلبگی را می‌خواندم، یکی از افراد فامیل با حالت استهزاء و حقارت و با لحنی حق به جانب گفت: چرا به جای حوزه وارد دانشگاه نشدی که دکتر و مهندس بشی؟ گفتم اگر دولت جمهوری اسلامی ایران دکتر کم داشته باشد می‌تواند مثلا از هندوستان دکتر بیاورد ولی هیچ وقت امثال مرحوم علامه طباطبائی‌ها و مرحوم استاد شهید مرتضی مطهری‌ها را نمی‌توان از خارج آورد(برای انسان دو بیماری وجود دارد، یکی بیماری جسم و دیگری بیماری روح، برای کسی که جسمش بیمار است می‌تواند از هر دوائی استفاده کند یا نزد هر دکتری برود و برای بیماری جسمی عقیده‌ی دکتر ملاک نیست، اگر چه دکتر مسیحی یا یهودی یا کافر و مشرک باشد، زیرا هدف او خلاصی از درد و بیماری است، ولی برای کسی که مسلمان است و به بیماری روحی گرفتار است، نمی‌تواند برای درمان روحش از آداب و رسوم کفار و مشرکین و سایر ادیان الگوبرداری کند و استفاده نماید.)


شنبه 87 اردیبهشت 7 , ساعت 11:46 عصر

طلبه وعالِم نزد خداوندو اهل بیت(علیهم السلام) خیلی ارزش دارد(1) طلبه باید برای خدا درس بخواند روزی او هم می‌رسد(2). اگرکسی بگوید ائمه ما کار و فعالیت می‌کردند مانند حضرت علی(علیهم السلام) که کار می‌کردند، شما طلبه‌ها چرا کار نمی‌کنید؟ در جواب باید گفت علم آن حضرت از جانب خدا و لدنّی بود ولی ما باید علم را کسب کنیم، اگر بیست و چهار ساعت هم درس بخوانیم کم است.
باز در فضیلت طلب علم امام صادق(ع) فرمودند: طالِبُ العِلمِ یَستَغفِرُ لَه کُلُّ شَیءٍ حتّی الحِیتانُ فی البِحارِ وَ الطَّیرُ فی جَوِّ السَّماء(3) برای طالب علم همه چیز استغفار می‌کند حتی ماهیان دریا و پرندگان آسمان.
اهل بیت (علیهم السلام) نیز طلبه‌ها را دوست دارند. حضرت آیت الله مجتهدی(رحمه الله) می‌فرمایند: نزد آیت الله صدوقی(علیه الرحمة) کتاب مُطَوَّل می‌خواندم، ایشان فرمودند: که طلبه‏ای فوت کرد، بعد از مرگ، او را در عالم خواب دیدند و پرسیدند چه خبر از آن عالَم؟ طلبه گفت: وقتی مرا دفن کردید نکیر و منکربرای سئوال وجواب آمدند ناگهان حضرت امیرمومنان علی(علیه السلام) وارد شدند و با تندی به آن دو فرمودند: بروید مگرنگفتم متعرض طلاب نشوید.
----------------------------------------------------
پی نوشت:
(1) حضرت رسول اکرم(ص) فرمودند:
إذا کانَ یَومُ القیامةِ وُزِنَ مِدادُ العُلَماءِ بِدِماءِ الشُّهَداءِ فَیَرجَحُ مِدادُ العُلَماءِ عَلی دِماءِ الشُّهَداء.
روز قیامت که می‌شود مرکّب علماء را با خون شهیدان می‌سنجند، پس مرکّب علماء بر خون شهیدان رجحان و سنگینی می‌کند.(بحار الانوار جلد2 ص16)
(2) حضرت رسول اکرم(ص) فرمودند:
مَن طَلَبَ العِلمَ تَکَفَّلَ اللهُ بِرِزقِه
هر کس علم و دانش بجوید، خداوند روزی او را ضمانت می‌کند.(الاثنا عشریه ص 10)
(3) بحار الانوار جلد 1 ص173


جمعه 87 اردیبهشت 6 , ساعت 10:39 صبح
حضرت آیت الله مجتهدی می‌فرمایند: شبی که در مسجد امین الدوله برای مرحوم شیخ محمد حسین زاهد(رحمه الله) ختم گرفته بودند و علما را دعوت کرده بودند، جمعیت زیادی آمده بود به طوری که مسجد و حیاط پرشده بود، ناگهان آمدند به من گفتند بفرمائید منبر. من آماده نبودم، منبری هم نبودم(ولی چون مجلس ختم مرحوم حاج شیخ محمد حسین زاهد بود) لذا قبول کردم.
از محلی که نشسته بودم چند قدم فاصله بود تا به منبر برسم، لذا شروع به تفکر کردم که چه بگویم، ناگهان تصمیم گرفتم که پیرامون این آیه شریفه صحبت کنم« إنَّ الَّذینَ آمَنوا وَ عَمِلُواالصّالحاتِ سَیَجعَلَ لَهُمُ الرَّحمنُ وُدّاً» (سوره مریم - آیه 96) پس از ترجمه آیه عنوان کردم که علت این همه محبت و ارادت مردم، به شیخ محمد حسین زاهد تقوا و ساده‌زیستی و بی توجهی ایشان به دنیا بود.


سه شنبه 87 اردیبهشت 3 , ساعت 12:26 صبح

مرحوم شیخ محمد حسین زاهد(رحمه الله) را در خواب دیدند که فرمودند: هیچ کس در این عالم به اندازه احمد (استاد مجتهدی) به من کمک نکرد و این بخاطر این بود که کار ایشان را ادامه دادم و حوزه ایشان تعطیل نشد، در تمام مراسمها و جلسات و زیارتها که می‌روم ایشان را دعا می‌کنم. بر روی سنگ قبر ایشان این شعر نوشته شده است:

 وَفَدتُ عَلَی الکَریمِ بِغَیرِ زادٍ                        مِنَ الحَسَناتِ وَ القَلبِ السَّلیمِ
وَ حَملُ الزّادِ اَقبَحُ کُلِّ شَیءٍ                          إذا کانَ الوُفُودُ عَلَی الکَریمِ

یعنی وارد بر خداوند کریم شدم بدون زاد و توشه و حسنه و قلب سالم، و زشت است بر انسان که بر شخص کریمی با زاد و توشه وارد شود لذا من هم این شعر را گفتم روی سنگ قبر پدرم نوشتند.
شخصی می‌خواست برود مشهد ساکن شود و خانه و پول می‌خواست، بر سر قبر مرحوم حاج شیخ محمد حسین زاهد(رحمه الله) رفت و عرض حاجت کرد. شب در خواب دید که مرحوم شیخ به او فرمودند: حاجت تو را گرفتم، و کار آن شخص درست شد. ایشان نزد خداوند و اهل بیت(علیهم السلام) خیلی قدر و منزلت دارند و این به خاطر تقوا و خدمتی بود که به اسلام کردند.
شخصی که فوت کرده بود در خواب دیدند، از او پرسیدند از شیخ محمد حسین چه خبر؟ او گفت چه می‌گوئید؟! ایشان را جائی برده‌اند که دست ما هم به آنجا نمی‌رسد.


یکشنبه 87 اردیبهشت 1 , ساعت 6:8 عصر

روح مرحوم حاج شیخ محمد حسین زاهد(رحمه الله) به حدی قوی بود که حتی بعد از مرگ هم بر بعضی از افراد نظارت داشت. در این زمینه حضرت آیت الله مجتهدی(رحمه الله) می‌فرمایند: روزی از یکی از اولیاء خدا پرسیدم من آنقدر زرنگ نیستم که این حوزه را بگردانم و این همه مدّرس و شاگرد را جمع کنم، آن ولی خدا گفت: روح بزرگی از اولیاء خدا بر کارهای شما احاطه و نظارت دارد و آن روح، تو را یاری و مساعدت می‌کند و من فهمیدم که مرحوم شیخ محمد حسین زاهد را می‌گوید.
این حوزه ما به برکت ایشان دائر است چرا که ایشان وصیت کردند که حوزه درس ایشان را اداره کنم لذا شاگردان آن مرحوم بعد از فوت ایشان نزد من آمدند.


جمعه 87 فروردین 30 , ساعت 2:20 عصر

مرحوم شیخ محمد حسین زاهد(رحمه الله) در لحظات آخر عمر و سکرات موت فرمودند: من پنج هزار نفر را تربیت کردم،لحظات آخر زندگی به اطرافیان فرمودند مرا بلند کنید و وقتی ایشان را بلند کردند فرمودند: السلام علیک یا اباعبدالله و در همان لحظه یعنی در تاریخ 21 محرم سال 1372 هـ ق از این دنیا رحلت کردند. (1)
مرحوم آیت الله مجتهدی(رحمه الله) می‌فرمودند: ایشان همیشه وصیت می‌نمودند که اگر من از دنیا رفتم بعد از آنکه جنازه مرا داخل تابوت گذاشتند بدون سروصدا و بدون اینکه شلوغ کنید و راه را برای مردم ببندید از گوشه و کنار حرکت کنید. ولی بعد از فوت ایشان جمعیت عظیمی از مسجد جامع تا ابن بابویه پیکر مطهر ایشان را پیاده تشییع کردند و تمام بازار به خاطر ایشان تعطیل شد.
-----------------------------------------------------------------

(1) در احادیث و روایات آمده است که مؤمنین و مردان خدا در لحظات آخر عمر اهل بیت(علیه السلام) را می‌بینند، من جمله آمده است که یکی از دوستان امام صادق(علیه السلام) نقل می‌کند که امام فرمودند: مومنین در لحظات آخر عمر چیزهایی را می‌بینند که چشمشان به آن روشن می‌شود. راوی می‌گوید من اصرار کردم چه چیز را می‌بینند؟ و این سخن را بیش از ده بار تکرار کردم، ولی در هر بار امام تنها به این جمله قناعت می‌کرد که می‌بینند. در آخر مجلس رو به سوی من کرد و مرا صدا زد و فرمود: مثل اینکه اصرار داری بدانی چه چیز را می‌بینند؟ گفتم آری ... و سپس گریستم. امام به حال من رقت کردند و فرمودند: آن دو را می‌بینند، اصرار کردم کدام دو نفر؟ فرمودند پیامبر اسلام (صلی الله علیه و آله) و امیرمؤمنان(علیه السلام) را، زیرا هیچ انسان با ایمانی چشم از جهان نمی‌پوشد مگر اینکه این دو بزرگوار را خواهد دید،( چون او با ایمان و با تقوی بوده است لذا به او هم در دنیا بشارت می‌دهند و هم در آخرت.) سپس امام صادق(علیه السلام) فرمودند این مطلب را خداوند در قرآن بیان کرده است، سئوال کردند در کجا و در کدام سوره؟ فرمودند سوره یونس آیه 63 و 64 که می‌فرماید:
« الذین آمنوا و کانوا یتّقون لهُمُ البُشری فی الحَیاةِ الدُّنیا و فی الاخرة»
کسانی که ایمان آوردند و از مخالفت خدا پرهیز می‌کردند در زندگی دنیا و آخرت شاد و مسرورند. ( تفسیر نمونه جلد 8 ص 340)
البته مرگ لحظه‌ای است بسیار سخت که در قرآن مجید با تعابیر مختلفی از آن یاد شده است مثل:
1- گیجی و مستی حال مرگ( ق19)
2- شدائد و سختیهای مرگ (انعام 93)
3- رسیدن روح به حلقوم(واقعه 83)
4- جان به گلوگاهش رسد(قیامت 26)
مجموعاً از این آیات استفاده می‌شود که لحظه مرگ بسیار سخت و دردناک است(برخلاف نظر مادیین) همان طور که لحظه انتقال از عالم جنین به جهان دنیا توأم با درد و رنج است، لحظه انتقال از این جهان به جهان دیگر هم چنین است. البته این لحظه بر مؤمنین راستین به فضل خداوند آسان می‌گذرد و برای افراد بی ایمان سخت و دردناک است، روایت ذیل از امام صادق(علیه السلام) درباره مرگ نقل شده است:
قیل للصّادِقِ علیه السلامُ: صِف لَنا المَوتَ قال: لِلمؤمِنِ کَأطیَبِ ریحٍ یَشُمُّه فَیَنعَسَ لِطیبِه وَ یَنقَطِعَ التَّعَبُ وَ الألَمُ کُلُّه عَنه، و لِلکافِرِ کَلَسعِ الأفاعی و لَذعِ العَقارِبِ أو أشَدُّ
به امام صادق(علیه السلام) عرض کردند: مرگ را برای ما توصیف کن، فرمودند: برای مؤمن مانند بهترین بوی خوش است که آن را بو می‌کند و در اثر بو کردن آن به خواب می‌رود و تمام رنجها و دردها از او جدا می‌شود، و برای کافر مانند گزیدن مار و عقرب و یا سخت تر از آن است. ( علل الشرایع ص298)


پنج شنبه 87 فروردین 29 , ساعت 5:17 عصر

مرحوم شیخ محمد حسین زاهد(رحمه الله) در اواخر عمر شدیداًمریض شده بودند، یکبار که ایشان را سوار ماشین فولکس واگن کردند که به دکتر ببرند فرمودند: با این وضعی که شما با من برخورد می‌کنید و مرغ و جوجه به خورد من می‌دهید و با ماشین این طرف و آن طرف می‌برید دیگر به من زاهد نگوئید.


جمعه 87 فروردین 23 , ساعت 10:11 عصر

آیت الله صدر و دیگر علما در قم شب پنجشنبه و شب جمعه درس را تعطیل می‌کردند، ولی مرحوم شیخ محمد حسین زاهد(رحمه الله) شب جمعه و شب شنبه را تعطیل می‌کردند، ما هم چون حوزه ایشان را اداره می‌کنیم تأسی به ایشان می‌کنیم.
دو سال به آخر عمر ایشان مانده بود که بعد از نماز مغرب و عشاء جناب استاد مجتهدی(رحمه الله) منبر می‌رفتند و تفسیر قرآن داشتند. جناب استاد می‌فرمایند: شب اولی که بعد از نماز منبر رفتم، بعد از منبر به من طیّب الله گفتند. آیت الله حق شناس (رحمه الله) به من فرمودند: ایشان به احدی طیّب الله نمی‌گوید، مرحوم زاهد از اول منبر تا آخر منبر می‌نشستند و گوش می‌دادند و این برای من مایه افتخار بود. شب اول ماه رجب بعد از نماز، منبر رفتم، ایشان از درون محراب فرمودند: داداش جون مسائل ماه رمضان را شروع کن.(به خاطر اینکه قبل از ورود به ماه رمضان باید در این ماه مردم با مسائل کاملاً آشنا باشند.)


پنج شنبه 87 فروردین 22 , ساعت 1:42 صبح

یکی از شاگردان شیخ محمد حسن زاهد(رحمه الله) گفت: در بازار بساط پهن می‌کردم دیدم بساط کساد است، یک ساعت مانده به ظهر جمع کردم و به مسجد جامع نزد ایشان رفتم،‌ایشان فرمودند: غلامحسین چرا آمدی؟ تو وظیفه داری تا ظهر بنشینی، خدا روزی را می‌دهد و همان شاگرد گفت: یکبار که می‌خواستم به دِه بروم برای استخاره نزد ایشان رفتم، به من فرمودند: باز هوس دِه رفتن کردی؟ سپس فرمودند: دِه مرو، دِه مرد را احمق می‌کند چرا که در دِه انسان از بحث و درس و محفوات و مکتوبات خویش دور می‌ماند. در حالیکه انسان باید همیشه در یادگیری علم و دانش و به حافظه سپردن و نوشتن مطالب مهم بکوشد. لذا همیشه می‌فرمودند: ما کُتِبَ قَرَّ ، و ما حُفِظَ فَرَّ (1)
مرحوم شیخ محمد حسین زاهد(رحمه الله) فرمودند: یک پرنده نر و ماده‌ای بودند، ماده به نر اظهار علاقه نمی‌کرد، پرنده نر به او گفت مرا دست کم نگیر، من می‌توانم بساط سلیمانی را از بین ببرم، باد این صدا را برای حضرت سسلیمان(علیه السلام) آورد، حضرت پرنده را احضار کرد. او گفت من منظوری نداشتم فقط می‌خواستم پیش همسرم اظهار قدرتی کرده باشم، بعد پرنده گفت اگر بخواهم می‌توانم، حضرت گفت چگونه؟ گفت می‌روم پر و بالم را در یک زمین وقفی (و غصبی) خاک آلود می‌کنم و می‌ریزم در بساط تو و تمام بساطت را به هم می‌زنم.
-------------------------------------------------------------- 
(1) آنچه نوشته شده ثابت است و آنچه حفظ شده فرار است ( آداب المتعلمین ص 119)


دوشنبه 87 فروردین 19 , ساعت 12:3 صبح

مرحوم شیخ محمد حسین زاهد(رحمه الله)تکبر نداشت. یکبار نزد ایشان آمدند و گفتند: آقا ما از منبر فلانی چیزی نمی‌فهمیم خیلی سطح بالا صحبت می‌کند.
ایشان بدون تکبر و با کمال صداقت و راستی فرمودند: حقیقتش این است که من هم نمی‌فهمم.
غرض اینکه خطیب باید طوری سخنرانی کند که مردم بفهمند.


<   <<   6   7   8   9   10   >>   >

لیست کل یادداشت های این وبلاگ