مرحوم شیخ محمد حسین زاهد(رحمه الله) در بین تدریس مسئله شرعی و اخلاقیات هم میگفتند، یکی از شاگردان ایشان گفت: یکبار بین درس فرمودند: شخص خیاطی بود خیلی مومن و مقدس، شبی خواب دید صحرای محشر است و مقداری پارچه سالم و سوخته آوردند و گفتند جواب اینها را بده
گفت اینها چیست؟
گفتند وقتی که پارچهها را میبریدی مقداری پارچه اضافه میآوردی و حتی وقتی میخواستی نخ را داخل سوزن کنی نخ را روی شعله آتش میگرفتی و مقداری از نخ میسوخت و از صاحبان این پارچهها و نخها رضایت نمیگرفتی.
وقتی ایشان این جریان را تعریف کردند تمام ما مثل یخ بدنمان سرد شد.
مرحوم شیخ محمد حسین زاهد (رحمه الله) یک همشیره داشتند که در تهران و جنب مدرسه(حوزه علمیه آیت الله مجتهدی) کوچه حمام گلشن زندگی میکرد، سالی یکبار به دیدن او میرفتند.
خیابان شهید مصطفی خمینی(سیروس سابق)، اول کوچهی باریکی بود و قبل از انقلاب به زور خانهها و مغازهها را از مردم گرفتند و آن کوچه الان به خیابان تبدیل شده و مرحوم شیخ محمد حسین زاهد(رحمه الله) میفرمودند: من هر موقع از این خیابان عبور میکنم تا به منزل خواهرم بروم آن روز حتما یک واقعه ناگواری برای من پیش میآید. در مسیر خانه ایشان تا مسجد جامع یک زورخانه بود گاهی که از آنجا عبور میکردند و صدای ضرب میآمد میفرمودند: من که این صدا را میشنوم یک چیزیم میشود شما را نمیدانم، میخواستند بفرمایند اشکال دارد.
حالا تکلیف این آهنگها و موسیقیها و ترانهها چیست؟ خدا میداند.(1)
-----------------------------------------------------------------------------
(1) از نظر فقهای شیعه، اجمالا غنا و موسیقی حرام است، مشکل اساسی تشخیص موضوع غنا است که به چه آوازی غنا گفته میشود تا آدمی آنها را گوش نکند، ولی قدر مسلم این است که آوازها و موسیقیهایی حرام است که متناسب با مجالس فِسق و فُجور و طرب انگیز است و نوع آدمها را از حالت طبیعی خارج و به مسائل شهوانی و گناه بکشاند، در غیر این صورت آن موسیقی و آواز اشکال ندارد البته کلیه آوازها و موسیقیها و ترانهها به چهار قسم تقسیم میشوند:
1) آوازی که فقط آهنگ آن حرام است و اشعارش از دیوان سعدی، حافظ و یا دعا و یا قرآن است. لذا اشعارش اشکال ندارد.
2) آوازی که آهنگ آن حرام نیست ولی اشعارش عشقی و فساد انگیز است لذا فقط اشعارش خلاف شرع است.
3) آوازی که هم اشعارش اشکال دارد و هم آهنگ و موسیقی آن، زیرا هر دو مخصوص مجالس عیاشان و گناهکاران و فاسدان است. شاید بتوان گفت که بهترین نشانه آن این است که انسان در آن لحظات بیشتر به فکر گناه است تا به فکر خدا و این گونه آهنگها، او را از خدا دور میکند.
4) آواز و موسیقی که هم متن اشعارش بدون اشکال است و هم موسیقی آن، مانند اینکه قرآن یا مداحی را با دستگاههای موسیقی مثل بیات، صبا، حجاز، ماهور و غیره خواندن.
حتی در مورد چهارم هم صداها و آهنگهایی وجود دارد که مشکوک است که انسان به راستی نمیداند که این آهنگ اشکال دارد یا نه!
طبق نظر فقهای شیعه از قبیل فتوای امام خمینی ( رضوان الله تعالی علیه) آهنگهایی که از رادیو و تلویزیون دولت جمهوری اسلامی ایران پخش میشود و مشکوک است که حرام است یا حلال؟ امام فرمودهاند: اشکال ندارد یعنی به حکم اصل برائت محکوم به حلیت است.
البته صداها و آهنگهایی که حماسی است و متناسب با میدانهای نبرد، ورزش و یا مانند آن است اشکال ندارد.
لازم به ذکر است درباره موسیقی و آهنگهای مختلف، فقهای شیعه استثناهایی قائل شدهاند که در کتب فقهی به آن اشاره شدهاست.
البته اینکه اسلام و فقهای شیعه طبق روایت و احادیث و آیات قرآن آن را حرام دانستهاند بخاطر وجود مفاسدی است که در غنا و آهنگ طرب انگیز هست مانند:
1) به وجود آوردن شهوت در آدمی
2) کم کردن حیاء
3) غافل شدن از یاد خدا
4) باعث خشم و غضب الهی است.
5) تأثیر مخرب بر سلسله اعصاب که مشاهیر موسیقیدانان از آن در امان نبودند.
6) از وسایل شیطانی است( قال رسول الله(ص): کانَ إبلیسُ أوّلَ مَن تَغَنّی- وسائل الشیعه ج12 ص225)
7) باعث بروز بلاها و مرگهای بد
8) عدم اجابت دعا
9)عدم ورود فرشتگان در منزلی که موسیقی باشد
10)بوجود آمدن فقر و نداری
11)روح نفاق را در قلب آدمی میپروراند
12)ابتدای فساد اخلاقی است
13) یکی از ابزار کار کشورهای استعمارگر است که برای در غفلت فرو بردن نسل جوان و گسترش سرگرمیهای ناسالم و فروش اجناس تجاری از آن استفاده میکنند
و غیره
یک بار به مجلسشان رفتم دیدم توالت آنها هم برق دارد، با خود گفتم ببین اینها توالتشان برق دارد آن وقت ما پنج شاهی نداریم نفت بخریم و چراغ روشن کنیم تا مطالعه نماییم. بعد یک دفعه به خودم گفتم حسین این حرفها چیست؟ شکر خدا را بکن، برو مسجد جامع ، درس بخوان و عبادت، و به خاطر این فکر که به سرم زد عهد کردم که دیگر هیچ جائی نروم تا حب چیزی در دلم قرار نگیرد(1)
--------------------------------------------------------------------
(1) حضرت امیرالمومنین علی (ع) فرمودند:
« إن کُنتُم تُحِبُّونَ اللهَ فَأخرِجُوا مِن قُلُوبِکُم حُبَّ الدُّنیا»
اگر خدا را دوست میدارید، محبت دنیا را از دلهایتان خارج کنید (غررالحکم ص287)
مرحوم شیخ محمد حسین زاهد (رحمه الله) فرمودند: یکی از اولیای خدا، شب که به خانهاش رفت، به همسرش گفت که روغن در چراغ بریزد و چراغ را روشن کند، همسرش گفت در خانه روغن نداریم(این جریان قبل از سیم کشی برق بوده) سپس گفت لااقل غذائی بیاور تا بخوریم، همسرش گفت بر اثر اتمام آذوقه غذا هم نداریم، گویند آن شب از خوشترین شبهای عمر آن ولیّ خدا بود و تا صبح شکر خدا را میکرد که خدایا مگر من چه کرده بودم که در یک شب این دو نعمت بزرگ را به من عطا نمودی(1) حضرت آیت الله مجتهدی(رحمه الله) میفرمایند: وقتی که مرحوم شیخ محمد حسین زاهد این مطلب را برای من تعریف کردند، دندان طمع من نیز کشیده شد. خود مرحوم شیخ نیز همین طور بودند و وقتی با ایشان احوالپرسی میکردی آنچنان سرشان را تکان میدادند و میفرمودند: الحمدلله الحمدلله، که گویا تمام عالم از برای ایشان است و هرگز اظهار فقر و نداری نمیکردند. یکی از شاگردان ایشان گفت: ایشان سرِ درس خیلی میفرمودند: برادرها ناراحت نباشید برای من مثل روز روشن است که دست ما را میگیرند ونمیگذارند که مشکلات ما را از پای درآورد.
-----------------------------------------------------------
(1) حضرت رسول اکرم(ص) فرمودند:
« إن الله إذا أحبَّ عبداً إبتلاهُ لِیَسمَعَ تَضَرُّعَه»
هرگاه خداوند بندهای را دوست داشته باشد او را گرفتار مشکلات و کمبودهایی در زندگی میکند تا صدای تضرع و زاریش را بشنود(مجموعه ورام ج1 ص4)
جناب استاد میفرماید: یک بار شخصی نزد مرحوم شیخ محمدحسین زاهد(رحمه الله) آمد و پرسید آیا فلان آقا عادل است که ما به او اقتدا کنیم؟ ایشان فرمودند: مگر شما کی هستید؟(که به عدالت این آقا شک میکنید شما که دنبال عدالت او نیستید بلکه این مطلب را از روی خودستایی میپرسید) بله این آقا برای شما، عادل است.
خاطراتی از مرحوم شیخ محمد حسین زاهد(رحمه الله)
جوان تنبک زن آیا فلان آقا عادل است؟
اتمام آذوقه به آیت الله کاشانی رای بدهید
مجلس پولدارها تکلیف آهنگها و موسیقیها
خیاط و پارچههای اضافی فهمیدن منبر
تو سعی و تلاش بکن مابقی با خداست دیگر به من زاهد نگوئید
اولین منبر استاد درمحضر مرحوم زاهد لحظات آخر عمر مرحوم زاهد
روح شیخ محمد حسین زاهد رضایت مرحوم شیخ محمد حسین زاهد از استاد
استاد در مجلس ختم مرحوم زاهد منبر رفتند
جناب استاد میفرماید: روزی شیخ محمد حسین زاهد(رحمه الله) با عدهای از شاگردانشان به باغ دولت آباد در نزدیکی حرم حضرت عبدالعظیم (علیه السلام) رفته بودند، در نزدیکی آنجا عدهای جوان مشغول لهو ولعب و تنبک زدن و رقصیدن بودند. ایشان از باب امر به معروف و نهی از منکر پیغام دادند که چون این کار منکر است لذا آن را ترک کنید(1) و ساکت باشید ولی آنها گوش ندادند، در میان آنها شخص تنبک زنی بود که مجلس را گرم میکرد و بقیه افراد مشغول لهو و لعب بودند، مرحوم شیخ(رحمه الله) جوان تنبکزن را نفرین کرد که خدایا همانطور که او دل ما را به درد آورد دلش را به درد بیاور. فردای آن روز وقتی که ایشان به درس رفتند شخصی آمد و گفت: آقا پسری که شما نفرینش کردید از دیشب تا کنون به دل دردی شدید مبتلا شده به حدی که دکترها نمیتوانند درد او را ساکت نمایند و همچنان آه و ناله میکند و ظاهرا به خاطر این است که شما را ناراحت کرده است، لذا استدعا داریم که شما از او راضی شوید.
مرحوم شیخ (رحمه الله) هم فرمودند: ما او را بخشیدیم
و با این جمله بلافاصله آن جوان خوب شد(2)
----------------------------------------------------------------
(1) حضرت امیرالمومنین(ع) در وصیت خود به حسنین درباره نهی از منکر فرمودند:
لا تَترَکوا الأمرَ بِالمَعرُوفِ و النَّهیَ عَنِ المُنکَر، فَیُوَلّی عَلَیکُم أشرارَکُم، ثُمَّ تشدعُونَ فَلا یُستَجابُ لَکُم
امر به معروف و نهی از منکر را ترک نکنید، که(اگر چنین کنید) افراد شرور و بدکار بر شما مسلط میشوند و آنگاه(برای دفع آنها) دعا میکنید(ولی) دعایتان مستجاب نمیشود.
(2) حضرت رسول اکرم(ص) فرمودند:
عَلَیکُم بِالعَفوِ فَإنَّ العَفوَ لا یَزیدُ العَبدَ إلّا عِزّاً فَتَعافَوا یُعِزُّکُمُ الله
بر شما باد به عفو و گذشت، زیرا عفو و گذشت چیزی جز عزت و آقایی بر آدمی اضافه نمیکند، پس عفو کنیدف تا خدا شما را عزیز و بزرگ بدارد
قسمت اول
تولد
تحصیلات
اساتید وی
قسمت دوم
تربیت علمی و عملی
تقید به موعظه و منبر
احیاء در شبهای ماه مبارک رمضان
قسمت سوم
مناعت طبع شیخ
ماجرای کیسه آرد و قحطی نان
ماجرای اشکنه و ماست
خیار آخوند خور
دعای صباح در اعیاد
پاسخ سئوالات به هنگام تردید
قسمت چهارم
فروش کتب شخصی
شیخ و چراغ و ماشین
سرور و حزن شیخ
رفتار وی با مستضعفان
از عزت نفس مرحوم شیخ محمد حسین زاهد(رحمه الله) نقل شده که شخصی بود که در عیدها شیرینی از مغازه پدرش میآورد،مرحوم شیخ محمد حسین زاهد به او گفت: اگر لوتی هستی بلند شو برو از پدرت نیم کیلو باقلوا بخر و بیار، او رفت و خرید و آورد، شیخ به خاطر اینکه به همه باقلوا برسد، هر باقلوایی را نصف می کردند و به همه می دادند و می فرمودند: بقیه اش هم برای کسانی که بعد از شما می آیند، و درب پاکت را بستند، طلاب به ایشان گفتند پس خودتان چی ؟ ایشان انگشتشان را به زبانشان زدند و فرمودند: همین برای من بس است .
جناب استاد مجتهدی (رحمه الله) می فرمایند: موحوم شیخ محمد حسین زاهد(رحمه الله) در اواخر عمر که خیلی وضع مالی ایشان ضعیف شده بود برای اینکه از کسی پول غرض نکند کتابهایشان را به شاگردانشان می فروختند. مثلا مرحوم علی آقا منتظری می گفت: روزی شیخ به من فرمودند من دیگر این کتاب ارشاد القلوب را لازم ندارم و آن را به ده تومان می فروشم و من هم کتاب را به ده تومان از ایشان خریدم.
روزی وقتی با شاگردانشان از شهرری پیاده برمیگشتند یکی از شاگردان، خم شد و از روی زمین مهره زنجیر کهنه و فرسوده ای را برداشت، شیخ که چشمشان ضعیف شده بود فقط خم شدن او را دیدند و از او پرسیدند: چه کردی؟ آن شاگرد گفت: مهره زنجیری را از زمین برداشتم شیخ به ایشان فرمودند: نباید بر می داشتی(گرچه ، کم قیمت است ولی شاید برای صاحبش ارزش داشته باشد و به دنبال آن برگردد) حال برو و آن را قیمت کن و پولش را از طرف او صدقه بده.
یکی از شاگردان ایشان گفت صبحهای زود که برای درس به مسجد جامع تهران می رفتیم هنوز هوا تاریک بود لذا یک گرد سوز روشن می کردیم که مرحوم شخ محمد حسین زاهد(رحمه الله) چشمشان ببیند به ایشان گفتیم اجازه بدهید از مسجد یک سیم بکشیم و در اینجا لامپ و چراغی را روشن کنیم ایشن اجازه نداده ولی بر اثر اصرار ما، فرمودند: بروید از حضرت آیت الله حاج میرزا عبدالله چهل ستونی اجازه بگیرید. حتی ایشان ماشین هم سوار نمیشدند چون آن زمان تازه ماشین آمده بود و هر کس توان خرید و یا استفاده از آن را نداشت و فقط اختصاص به عده ای داشت.
ایشان به هر کسی هم درس نمی دادند و می فرمودند: ما حربه دست دشمن نمیدهیم و از قیافه می فهمیدند که او ، به درد طلبگی می خورد یا نمیخورد، چون واقعا قیافه شناس بودند.
خرده بینانند در عالم بسی واقفند از کار و بار هر کسی
مرحوم شیخ محمد حسین زاهد (رحمه الله علیه) از اولیا خدا بودند همه کارشان روی اصول بود، موقع گریه، زار زار گریه میکردند و موقع خوشحالی، مثل اعیاد مذهبی و شب عیدالزهرا که حضرت آیه الله مجتهدی(رحمه الله) منبر میرفتند دیده می شد که ایشان مسرور و خوشحال و خندان بودند و در بعضی موارد که مثلا شخص بار کشی می آمد کنار سجاده ایشان تا مساله ای بپرسد، ایشان اول با بارکش سلام و علیک گرمی می کردند و سپس میپرسیدند حالت چطور است؟ اموراتت می گذرد؟ و از این قبیل امور چون خیلی متواضع و خاکی بودند، بعد جواب مسئله را میدادند و بیشتر به فقرا و مستمندان میرسیدند و احترام میکردند تا به ثروتمندان ، زیرا ثروتمندان معمولا خود مورد احترام هستند، لذا زیاد به ثروتمندان و پولدارها محل نمیگذاشتند.
زندگینامه حاج شیخ محمد حسین زاهد از زبان آیت الله مجتهدی(قسمت 1)
زندگینامه حاج شیخ محمد حسین زاهد از زبان آیت الله مجتهدی(قسمت 2)
زندگینامه حاج شیخ محمد حسین زاهد از زبان آیت الله مجتهدی(قسمت3)