از محلی که نشسته بودم چند قدم فاصله بود تا به منبر برسم، لذا شروع به تفکر کردم که چه بگویم، ناگهان تصمیم گرفتم که پیرامون این آیه شریفه صحبت کنم« إنَّ الَّذینَ آمَنوا وَ عَمِلُواالصّالحاتِ سَیَجعَلَ لَهُمُ الرَّحمنُ وُدّاً» (سوره مریم - آیه 96) پس از ترجمه آیه عنوان کردم که علت این همه محبت و ارادت مردم، به شیخ محمد حسین زاهد تقوا و سادهزیستی و بی توجهی ایشان به دنیا بود.
مرحوم شیخ محمد حسین زاهد(رحمه الله) را در خواب دیدند که فرمودند: هیچ کس در این عالم به اندازه احمد (استاد مجتهدی) به من کمک نکرد و این بخاطر این بود که کار ایشان را ادامه دادم و حوزه ایشان تعطیل نشد، در تمام مراسمها و جلسات و زیارتها که میروم ایشان را دعا میکنم. بر روی سنگ قبر ایشان این شعر نوشته شده است:
وَفَدتُ عَلَی الکَریمِ بِغَیرِ زادٍ مِنَ الحَسَناتِ وَ القَلبِ السَّلیمِ
وَ حَملُ الزّادِ اَقبَحُ کُلِّ شَیءٍ إذا کانَ الوُفُودُ عَلَی الکَریمِ
یعنی وارد بر خداوند کریم شدم بدون زاد و توشه و حسنه و قلب سالم، و زشت است بر انسان که بر شخص کریمی با زاد و توشه وارد شود لذا من هم این شعر را گفتم روی سنگ قبر پدرم نوشتند.
شخصی میخواست برود مشهد ساکن شود و خانه و پول میخواست، بر سر قبر مرحوم حاج شیخ محمد حسین زاهد(رحمه الله) رفت و عرض حاجت کرد. شب در خواب دید که مرحوم شیخ به او فرمودند: حاجت تو را گرفتم، و کار آن شخص درست شد. ایشان نزد خداوند و اهل بیت(علیهم السلام) خیلی قدر و منزلت دارند و این به خاطر تقوا و خدمتی بود که به اسلام کردند.
شخصی که فوت کرده بود در خواب دیدند، از او پرسیدند از شیخ محمد حسین چه خبر؟ او گفت چه میگوئید؟! ایشان را جائی بردهاند که دست ما هم به آنجا نمیرسد.
روح مرحوم حاج شیخ محمد حسین زاهد(رحمه الله) به حدی قوی بود که حتی بعد از مرگ هم بر بعضی از افراد نظارت داشت. در این زمینه حضرت آیت الله مجتهدی(رحمه الله) میفرمایند: روزی از یکی از اولیاء خدا پرسیدم من آنقدر زرنگ نیستم که این حوزه را بگردانم و این همه مدّرس و شاگرد را جمع کنم، آن ولی خدا گفت: روح بزرگی از اولیاء خدا بر کارهای شما احاطه و نظارت دارد و آن روح، تو را یاری و مساعدت میکند و من فهمیدم که مرحوم شیخ محمد حسین زاهد را میگوید.
این حوزه ما به برکت ایشان دائر است چرا که ایشان وصیت کردند که حوزه درس ایشان را اداره کنم لذا شاگردان آن مرحوم بعد از فوت ایشان نزد من آمدند.
مرحوم آیت الله مجتهدی(رحمه الله) میفرمودند: ایشان همیشه وصیت مینمودند که اگر من از دنیا رفتم بعد از آنکه جنازه مرا داخل تابوت گذاشتند بدون سروصدا و بدون اینکه شلوغ کنید و راه را برای مردم ببندید از گوشه و کنار حرکت کنید. ولی بعد از فوت ایشان جمعیت عظیمی از مسجد جامع تا ابن بابویه پیکر مطهر ایشان را پیاده تشییع کردند و تمام بازار به خاطر ایشان تعطیل شد.
-----------------------------------------------------------------
« الذین آمنوا و کانوا یتّقون لهُمُ البُشری فی الحَیاةِ الدُّنیا و فی الاخرة»
کسانی که ایمان آوردند و از مخالفت خدا پرهیز میکردند در زندگی دنیا و آخرت شاد و مسرورند. ( تفسیر نمونه جلد 8 ص 340)
البته مرگ لحظهای است بسیار سخت که در قرآن مجید با تعابیر مختلفی از آن یاد شده است مثل:
1- گیجی و مستی حال مرگ( ق19)
2- شدائد و سختیهای مرگ (انعام 93)
3- رسیدن روح به حلقوم(واقعه 83)
4- جان به گلوگاهش رسد(قیامت 26)
مجموعاً از این آیات استفاده میشود که لحظه مرگ بسیار سخت و دردناک است(برخلاف نظر مادیین) همان طور که لحظه انتقال از عالم جنین به جهان دنیا توأم با درد و رنج است، لحظه انتقال از این جهان به جهان دیگر هم چنین است. البته این لحظه بر مؤمنین راستین به فضل خداوند آسان میگذرد و برای افراد بی ایمان سخت و دردناک است، روایت ذیل از امام صادق(علیه السلام) درباره مرگ نقل شده است:
قیل للصّادِقِ علیه السلامُ: صِف لَنا المَوتَ قال: لِلمؤمِنِ کَأطیَبِ ریحٍ یَشُمُّه فَیَنعَسَ لِطیبِه وَ یَنقَطِعَ التَّعَبُ وَ الألَمُ کُلُّه عَنه، و لِلکافِرِ کَلَسعِ الأفاعی و لَذعِ العَقارِبِ أو أشَدُّ
به امام صادق(علیه السلام) عرض کردند: مرگ را برای ما توصیف کن، فرمودند: برای مؤمن مانند بهترین بوی خوش است که آن را بو میکند و در اثر بو کردن آن به خواب میرود و تمام رنجها و دردها از او جدا میشود، و برای کافر مانند گزیدن مار و عقرب و یا سخت تر از آن است. ( علل الشرایع ص298)
مرحوم شیخ محمد حسین زاهد(رحمه الله) در اواخر عمر شدیداًمریض شده بودند، یکبار که ایشان را سوار ماشین فولکس واگن کردند که به دکتر ببرند فرمودند: با این وضعی که شما با من برخورد میکنید و مرغ و جوجه به خورد من میدهید و با ماشین این طرف و آن طرف میبرید دیگر به من زاهد نگوئید.
آیت الله صدر و دیگر علما در قم شب پنجشنبه و شب جمعه درس را تعطیل میکردند، ولی مرحوم شیخ محمد حسین زاهد(رحمه الله) شب جمعه و شب شنبه را تعطیل میکردند، ما هم چون حوزه ایشان را اداره میکنیم تأسی به ایشان میکنیم.
دو سال به آخر عمر ایشان مانده بود که بعد از نماز مغرب و عشاء جناب استاد مجتهدی(رحمه الله) منبر میرفتند و تفسیر قرآن داشتند. جناب استاد میفرمایند: شب اولی که بعد از نماز منبر رفتم، بعد از منبر به من طیّب الله گفتند. آیت الله حق شناس (رحمه الله) به من فرمودند: ایشان به احدی طیّب الله نمیگوید، مرحوم زاهد از اول منبر تا آخر منبر مینشستند و گوش میدادند و این برای من مایه افتخار بود. شب اول ماه رجب بعد از نماز، منبر رفتم، ایشان از درون محراب فرمودند: داداش جون مسائل ماه رمضان را شروع کن.(به خاطر اینکه قبل از ورود به ماه رمضان باید در این ماه مردم با مسائل کاملاً آشنا باشند.)
یکی از شاگردان شیخ محمد حسن زاهد(رحمه الله) گفت: در بازار بساط پهن میکردم دیدم بساط کساد است، یک ساعت مانده به ظهر جمع کردم و به مسجد جامع نزد ایشان رفتم،ایشان فرمودند: غلامحسین چرا آمدی؟ تو وظیفه داری تا ظهر بنشینی، خدا روزی را میدهد و همان شاگرد گفت: یکبار که میخواستم به دِه بروم برای استخاره نزد ایشان رفتم، به من فرمودند: باز هوس دِه رفتن کردی؟ سپس فرمودند: دِه مرو، دِه مرد را احمق میکند چرا که در دِه انسان از بحث و درس و محفوات و مکتوبات خویش دور میماند. در حالیکه انسان باید همیشه در یادگیری علم و دانش و به حافظه سپردن و نوشتن مطالب مهم بکوشد. لذا همیشه میفرمودند: ما کُتِبَ قَرَّ ، و ما حُفِظَ فَرَّ (1)
مرحوم شیخ محمد حسین زاهد(رحمه الله) فرمودند: یک پرنده نر و مادهای بودند، ماده به نر اظهار علاقه نمیکرد، پرنده نر به او گفت مرا دست کم نگیر، من میتوانم بساط سلیمانی را از بین ببرم، باد این صدا را برای حضرت سسلیمان(علیه السلام) آورد، حضرت پرنده را احضار کرد. او گفت من منظوری نداشتم فقط میخواستم پیش همسرم اظهار قدرتی کرده باشم، بعد پرنده گفت اگر بخواهم میتوانم، حضرت گفت چگونه؟ گفت میروم پر و بالم را در یک زمین وقفی (و غصبی) خاک آلود میکنم و میریزم در بساط تو و تمام بساطت را به هم میزنم.
--------------------------------------------------------------
(1) آنچه نوشته شده ثابت است و آنچه حفظ شده فرار است ( آداب المتعلمین ص 119)
مرحوم شیخ محمد حسین زاهد(رحمه الله)تکبر نداشت. یکبار نزد ایشان آمدند و گفتند: آقا ما از منبر فلانی چیزی نمیفهمیم خیلی سطح بالا صحبت میکند.
ایشان بدون تکبر و با کمال صداقت و راستی فرمودند: حقیقتش این است که من هم نمیفهمم.
غرض اینکه خطیب باید طوری سخنرانی کند که مردم بفهمند.
مرحوم شیخ محمد حسین زاهد(رحمه الله) در بین تدریس مسئله شرعی و اخلاقیات هم میگفتند، یکی از شاگردان ایشان گفت: یکبار بین درس فرمودند: شخص خیاطی بود خیلی مومن و مقدس، شبی خواب دید صحرای محشر است و مقداری پارچه سالم و سوخته آوردند و گفتند جواب اینها را بده
گفت اینها چیست؟
گفتند وقتی که پارچهها را میبریدی مقداری پارچه اضافه میآوردی و حتی وقتی میخواستی نخ را داخل سوزن کنی نخ را روی شعله آتش میگرفتی و مقداری از نخ میسوخت و از صاحبان این پارچهها و نخها رضایت نمیگرفتی.
وقتی ایشان این جریان را تعریف کردند تمام ما مثل یخ بدنمان سرد شد.
مرحوم شیخ محمد حسین زاهد (رحمه الله) یک همشیره داشتند که در تهران و جنب مدرسه(حوزه علمیه آیت الله مجتهدی) کوچه حمام گلشن زندگی میکرد، سالی یکبار به دیدن او میرفتند.
خیابان شهید مصطفی خمینی(سیروس سابق)، اول کوچهی باریکی بود و قبل از انقلاب به زور خانهها و مغازهها را از مردم گرفتند و آن کوچه الان به خیابان تبدیل شده و مرحوم شیخ محمد حسین زاهد(رحمه الله) میفرمودند: من هر موقع از این خیابان عبور میکنم تا به منزل خواهرم بروم آن روز حتما یک واقعه ناگواری برای من پیش میآید. در مسیر خانه ایشان تا مسجد جامع یک زورخانه بود گاهی که از آنجا عبور میکردند و صدای ضرب میآمد میفرمودند: من که این صدا را میشنوم یک چیزیم میشود شما را نمیدانم، میخواستند بفرمایند اشکال دارد.
حالا تکلیف این آهنگها و موسیقیها و ترانهها چیست؟ خدا میداند.(1)
-----------------------------------------------------------------------------
(1) از نظر فقهای شیعه، اجمالا غنا و موسیقی حرام است، مشکل اساسی تشخیص موضوع غنا است که به چه آوازی غنا گفته میشود تا آدمی آنها را گوش نکند، ولی قدر مسلم این است که آوازها و موسیقیهایی حرام است که متناسب با مجالس فِسق و فُجور و طرب انگیز است و نوع آدمها را از حالت طبیعی خارج و به مسائل شهوانی و گناه بکشاند، در غیر این صورت آن موسیقی و آواز اشکال ندارد البته کلیه آوازها و موسیقیها و ترانهها به چهار قسم تقسیم میشوند:
1) آوازی که فقط آهنگ آن حرام است و اشعارش از دیوان سعدی، حافظ و یا دعا و یا قرآن است. لذا اشعارش اشکال ندارد.
2) آوازی که آهنگ آن حرام نیست ولی اشعارش عشقی و فساد انگیز است لذا فقط اشعارش خلاف شرع است.
3) آوازی که هم اشعارش اشکال دارد و هم آهنگ و موسیقی آن، زیرا هر دو مخصوص مجالس عیاشان و گناهکاران و فاسدان است. شاید بتوان گفت که بهترین نشانه آن این است که انسان در آن لحظات بیشتر به فکر گناه است تا به فکر خدا و این گونه آهنگها، او را از خدا دور میکند.
4) آواز و موسیقی که هم متن اشعارش بدون اشکال است و هم موسیقی آن، مانند اینکه قرآن یا مداحی را با دستگاههای موسیقی مثل بیات، صبا، حجاز، ماهور و غیره خواندن.
حتی در مورد چهارم هم صداها و آهنگهایی وجود دارد که مشکوک است که انسان به راستی نمیداند که این آهنگ اشکال دارد یا نه!
طبق نظر فقهای شیعه از قبیل فتوای امام خمینی ( رضوان الله تعالی علیه) آهنگهایی که از رادیو و تلویزیون دولت جمهوری اسلامی ایران پخش میشود و مشکوک است که حرام است یا حلال؟ امام فرمودهاند: اشکال ندارد یعنی به حکم اصل برائت محکوم به حلیت است.
البته صداها و آهنگهایی که حماسی است و متناسب با میدانهای نبرد، ورزش و یا مانند آن است اشکال ندارد.
لازم به ذکر است درباره موسیقی و آهنگهای مختلف، فقهای شیعه استثناهایی قائل شدهاند که در کتب فقهی به آن اشاره شدهاست.
البته اینکه اسلام و فقهای شیعه طبق روایت و احادیث و آیات قرآن آن را حرام دانستهاند بخاطر وجود مفاسدی است که در غنا و آهنگ طرب انگیز هست مانند:
1) به وجود آوردن شهوت در آدمی
2) کم کردن حیاء
3) غافل شدن از یاد خدا
4) باعث خشم و غضب الهی است.
5) تأثیر مخرب بر سلسله اعصاب که مشاهیر موسیقیدانان از آن در امان نبودند.
6) از وسایل شیطانی است( قال رسول الله(ص): کانَ إبلیسُ أوّلَ مَن تَغَنّی- وسائل الشیعه ج12 ص225)
7) باعث بروز بلاها و مرگهای بد
8) عدم اجابت دعا
9)عدم ورود فرشتگان در منزلی که موسیقی باشد
10)بوجود آمدن فقر و نداری
11)روح نفاق را در قلب آدمی میپروراند
12)ابتدای فساد اخلاقی است
13) یکی از ابزار کار کشورهای استعمارگر است که برای در غفلت فرو بردن نسل جوان و گسترش سرگرمیهای ناسالم و فروش اجناس تجاری از آن استفاده میکنند
و غیره